توجه به مفاهیم اعداد در طراحی و به ویژه معانی اعداد در ملل و اعتقادات مختلف از اهمیت به سزایی برخوردار است و عدم توجه به آن ممکن است باعث القای پیام ها و معانی نادرست در ذهن مخاطبان باشد. در بیشتر سنت ها و فرهنگ ها اعداد و اشکال از تقدس و گاهی شومی و همچنین کارکردهای خاصی برخوردار بوده اند که تا امروز هم از اهمیت آن ها کاسته نشده است.
فیثاغورث و یارانش اعتقاد داشتند که همه نمودهای جهان، چه زمینی و چه آسمانی بازتابی از اعداد هستند. ازنظر افلاطون اعداد مظهر هماهنگی عالم هستند و از نظر ارسطو، عدد منشأ و جوهر همه چیز است. در فلسفه یونانی اعداد فرد مذکر و اعداد زوج مؤنثند و این یعنی اینکه اعداد جنسیت دارند. یا به عبارتی آن ها را دارای شعور فرض می کردند. از زبان فیلولائس که از شاگردان بزرگ فیثاغورث بوده، بیان شده است:« هر چیز که بتوان آن را شناخت، عدد دارد، زیرا ممکن نیست که بتوان بدون عدد چیزی را درک کرد یا شناخت.»
بحث دیگر درباره عدد، اعتقاد به مبارکی یا نحس بودن آن هاست. تقدس و ارزش اعتقادی اعداد در نزد ملل مختلف یا در زمان های مختلف، متفاوت بوده است. مثلاً مسیحیان عدد چهار و هفت را مقدس می شمرده اند. بابلی ها و ایرانی ها، شصت و مضارب شصت را ترجیح می داده اند. در این مقاله سعی شده است که اعداد و اشکال از لحاظ اسطوره ای و پیشینه ای بررسی شوند.
صفر:
کلمه عربی صفر به معنی «خالی بودن و بی محتوایی» در یک سیر موازی، واژه صفر در قرن سیزدهم در زبان لاتین به صورت Zefrum و در قرن پانزدهم در زبان ایتالیایی به صورت Zefiro/ Zerro و بالاخره به صورت Zero درآمد.
صفر در اندیشه های مختلف: صفر یعنی عدم هستی، فقدان هر نوع کیفیّت یا کمیّت. در آئین تائو نماد خلأ و لاوجود است. در آیین بودا هم مظهر خلأ و نیستی است.
صفر در اسلام، مظهر ذات الهی است. صفر قبل از عدد یک می آید و زمانی که داستان اعداد با یک آغاز می شود، صفر قبل از یک، نمایان گر خلأ، لاوجود و بیان گر هیچ است. وقتی به مبحث شمارش اعداد اشاره می کنیم، متوجه می شویم که صفر آخرین عددی است که در سیستم شمارشی اعداد کشف و وارد شد ولی ابتدای همه آنها قرار می گیرد. صفر تنها عددی است که با هر عدد که جمع شود، نتیجه همان عدد خواهد بود.
برای شناخت بهتر صفر باید به شکل آن اشاره کرد که تقریباً در تمام دنیا یک جور شناخته می شود. یک دایره کوچک: 0
عدد صفر به صورت دایره ای تهی و توخالی هم نمایاننده نیستی است و هم تمامیت زندگی که دایره مظهر آن است و به همین دلیل در نماد دایره نیز شریک است.
دایره در وهله اول نقطه ای است گسترش یافته. نماد کمال و یک پارچگی و خلاقیت. بدون آغاز و انجام است. در دایره تمام شعاع ها به نحوی هماهنگ کنار یکدیگر در مرکز جمع می شوند و فاصله همه نقاط روی دایره از مرکز به یک اندازه است. (مقایسه کنید با افراد بشر و خدا)
دایره نماد خدا هم هست، در متنی کهن آمده که خداوند همچون دایره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. دایره ساده ترین منحنی و در واقع کثیرالاضلاعی است که دارای بی نهایت ضلع می باشد (آمیختگی سادگی و بی انتهایی). دایره مقدس است زیرا نه بالایی دارد و نه پایینی و گردی دایره طبیعی ترین شکل محسوب می شود.
یک:
وقتی می گوییم یک، موضوعاتی برایمان تداعی می شود؛ شروع، منحصر به فرد، وحدت و... یک اولین است و بهترین و تمام و کمال. واحد بودن را به یادمان می اندازد و در پی آن خدا را. یک از تمام اعداد مجزّاست و منبع تمام آنها نیز هست و از این لحاظ می تواند نماد خدا باشد. از طرفی وقتی به شکل عدد یک دقت می کنیم، تعاریف عدد یک و آنچه را که تداعی می کند بهتر متوجه می شویم. از آنجا که خدا را تداعی می کند به سمت بالا کشیده شده است. تا جایی که این کشیدگی به سمت بالا حتی در لفظ خدا هم دیده می شود. الله، خدا، برهما، شیوا، کریشنا،God و... یک جور کشیدگی حرف «آ» را دارند که در برخی از زبان ها شبیه به همان عدد «1» هم هست.
دو:
اولین چیزی که عدد «دو» بعد از «یک» برایمان تداعی می کند، ثنویت و دوگانگی است. عدد دو مظهر توازن، سکون، انعکاس، قطب های متضاد و ذات دوگانه انسان است. همان گونه که یک مظهر نقطه است، دو نمایان گر طول محسوب می شود. دوتایی عدد نخستی است که از وحدت دوری می جوید، به همین دلیل نماد گناه ناشی از انحراف خیر اولیه به شمار می رود. جالب است بدانیم که اعداد فیثاغورسی از «دو» شروع می شود نه از یک، و این نظام دوگانگی «بر مبنای دو» پایه ریاضیات جدید را تشکیل می داد. از طرفی از کهن ترین و مرموزترین و پیچیده ترین نمادهای جهان، تصویر دو مار به هم پیچیده دور چوبی قائم است که هم باستانی است و هم جهانی.
سه:
«سه» نخستین عدد در برگیرنده واژه «همه» است و ثالوث (Triad) یعنی عدد کل، زیرا شامل آغاز و میان و پایان است. سه تداعی کننده: انسان (بدن، جان، روح)، چرخه حیات (تولد، زندگی، مرگ)، سیکل کامل (آغاز، میان، پایان) و (گذشته، حال، آینده) است. سه عددی است که وقتی با عدد بعدی یعنی «چهار» جمع می شود عدد مقدس هفت و وقتی با آن ضرب می شود عدد دوازده را به وجود می آورد.«سه» به معنی تحقق امور هم هست: تا سه نشه بازی نشه، یا اینکه سه هورا می کشیم. سه عدد نیک روزی است: همه چیزهای خوب سه تا هستند.
چهار:
چهار یعنی کلیّت، تمامیّت، زمین، نظم، عقل، اندازه و عدل.
چهار نشان دهنده چهار جهت اصلی، چهارفصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، رودخانه های بهشت، چهار عنصر و... است. چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. چهار یکی از کامل ترین ارقام است. رقم هوش است. در اعتقادات گذشته جهان از چهار عنصر اصلی (آب، باد، آتش، خاک) تشکیل شده بود و اساس شیمی آلی بر چهار عنصر کربن، اکسیژن، هیدروژن و نیتروژن قرار دارد. فیثاغورسی ها عدد چهار و ده را اعداد الهی می دانستند و از جمع چهار عدد اول عدد ده به دست می آمد. چهارضلعی (مربع) در طراحی نماد استحکام و پایداری است.
پنج:
عدد انسان است زیرا به صورت پنج ضلعی است که سر و بازوان و پاها را نشان می دهد. در حقیقت عالم کبیر بشری را تداعی می کند. پنج ضلعی یعنی بی کرانگی وجود و نمادهای قدرت و کمال دایره را نیز شامل می شود. عدد پنج در اسلام به عنوان نمازهای پنج گانه، پنج ستون دین، پنج تن آل عبا و... دیده می شود و معنای مقدسی دارد. در فرهنگ چینی می توان به پنج عنصر، پنج کوه مقدس و... اشاره نمود. در اعتقادات یونانی، پنج، نماد عشق و ازدواج است.
شش:
در اعتقادات اسلامی، سومری و عبری، جهان در شش مرحله آفریده شده است. در کتاب مکاشفات یوحنا، در مهر ششم داوری نهایی بشر آغاز می شود و 6 جزء خلقت و 6 طبقه از مردم شریر تحت تأثیر آن قرار می گیرند. عدد 6 در برابر 7 نشان دهنده ناتوانی و شکست است و عدد 666 در مسیحیت نشان دهنده ضعف شیطان در برابر خدا و شکست روی شکست نسبت به عدد 777 است. عدد 666 در اعتقادات شیطان پرستان عدد وحش (چهارپا) نام دارد و از جمله نمادهایی است که برای به سخره گرفتن اعتقادات مسیحیت نسبت به خدا و شیطان بر آن تأکید می کنند.
در فرهنگ چینی اعتقاد بر این است که جهان از شش سو گسترده شده است و شش نشان دهنده پدیده های طبیعی است (چهار جهت اصلی + بالا و پایین). حضرت داوود بر روی سپر خود ستاره شش پر ترسیم کرده بود و نگین خاتم سلیمان نیز شش گوش بوده است. از این رو در اعتقادات یهودی، ستاره شش پر برحقانیت و پیروزی دلالت می کند. تأکید صهیونیسم بر نماد ستاره شش پر و استفاده از آن در پرچم اسرائیل، معنای مثبت این عدد را در ذهن مسلمانان به معنایی منفی تبدیل کرده است.
هفت:
هفت یعنی کمال، امنیت، ایمنی، آرامش،اتحاد مجدد. هفت عدد مادر کبیر است. به اعتقاد فیلن، هفتمین قوه هر عددی هم مربع است و هم مکعب و از این رو اهمیت به سزایی دارد. هر یک از شاخه های درخت حیات هفت برگ دارد. در اندیشه های اسلامی، نخستین عدد کامل هفت است و هفت بار طواف کعبه و هفت بار سعی صفا و مروه، مظهر هفت نشانه خداست. در اندیشه های بودایی، عدد صعود و عروج با بالا و دستیابی به مرکز است. در ستاره شناسی هم، هفت ستاره خوشه پروین و دب اکبر را داریم که در تمام طول سال در آسمان پایدار هستند. اژدهای هفت سر، آسمان های هفت گانه، عجایب هفت گانه، هفت فلز کیمیاگری و... نشان دهنده پیوند عدد 7 بین عالم ماده و معنا از نگاه انسان است.
هشت:
هشت عددی است که از هفت آسمان عبور کرده است و از این رو عدد بهشت بازیافته است. در اندیشه های مسیحی، مفهوم تولد دوباره است و حوض غسل تعمید به شکل هشت ضلعی است. روز هشتم پس از هفت روز توبه، روز نعمت و شادی است. هشت، مرز تبدیل وحدت به کثرت (مربع به دایره) است و در معماری اسلامی مورد توجه است. فرشتگان نگهبان عرش خدا هشت فرشته اند.
1. در باورهای اسلامی، “هشت فرشته، عرش را که محاط بر جهان است، نگه داشتهاند.” “این هشت فرشته با هشت بخش فضا و گروههای حروف الفبا در الفبای عربی منطبقند.”
“در اندیشههای بودایی، هشت نماد کامل بودن، کل ممکنات و نماد هشت تفال نیک است. در باور چینیها به معنای کلیت و نیکبختی است.” “سهخطیهای «ییچینگ» و ستونهای «مینگدانگ» تالار نور یا زیجخانه چینی هشت تا هستند.” همچنین در باور چینیها به «هشت جاودان» Eight Immortal به زبان چینی Pa Hsien، «هشت علامت فرخندگی» EightLucky Emblems به زبان چینی Pa Chi hsiang، و «هشت گنج» Eight treasures به زبان چینی Pa Pao، اشاره شده است. (پیوست کتاب فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب)
“ژاپنیها اعتقاد دارند که در آسمانها هشت ایزد (یا هشت خدای رعد و برق) وجود دارد.” “آینهی «آماتراسو»[خدایبانوی خورشید ژاپنی] (هرچند دقیقاً نمیدانیم آینهی او به چه شکلی بوده) هشت عدد بوده است.” “در اعتقادات عبری، هشت عدد تمام و شکوه است و ارزش عدد «یهوه» و «ربٌ» هشت است. به اعتقاد هندوها، ۸*۸ یعنی نظم آسمانی که در زمین مقرر شده است و معابد مطابق الگوی ماندالا، که نماد ۸*۸ است، ساخته شدهاند.”
“عدد هشت در باورهای آفریقایی نیز به همین صورت کلی و فراگیر ظاهر میشود، مثلاً عدد اصلی خلقت در نزد «دوگونها» چهار نیست، بلکه هشت است، یعنی بر خاصیت چهار مضاعف متکی است زیرا در فلسفهی «دوگونها»، هرچه خالص، یعنی راست و درست باشد، مضاعف است. بدینترتیب در میان «دوگونها»، هشت قهرمان خالق، هشت خانوادهی بشری، از هشت نیای نخستین به دنیا آمدند، که باوجود اینکه همگی دوجنسی بودند، در چهارتای آنها نرینگی غالب بود و در چهارتای دیگر مادینگی.”
“هفتمین نیا، ارباب سخن است، اما هشتمین نیا، خود سخن است، بنابراین هشت، نماد کلمه است که در ضمن آب، منی و مجموعهی نیروهای بارورکننده را دربرمیگیرد. کلمه و منی هشت بار به دور زهدان میچرخند تا آن را بارور سازند. همانطور که مارپیچی از مس سرخ رنگ، که جانشین دیگری برای آب نخستین است، هشت بار به دور سبوی خورشید میچرخد، تا جهان را روشن کند و سرانجام اینکه انسان هشت اسکلت دارد، تا با هشت مفصل، اعضایش درست شوند (GRIE)، مفاصل اصلی و مهم آنهایی هستند که نطفهی انسان را بهوجود میآورند. بهعقیدهی آنان، انسان که تصویر عالم کبیر است، محکوم به عدد هشت است، نه فقط در سازوکار توالد و تناسل و در ساختار بدنش، بلکه در ضمن در آفرینش و نظام هر آنچه به جوهر او ارتباط پیدا میکند. ازجمله دانههای گیاهانی که کشت میشوند، در ترقوهی نیاکان، به تعداد هشت دانه به روی زمین آمدهاند، و این هشت دانهی نخستین، در هشت مزرعهی اصلی روستا کاشته شدهاند.”
“در اندیشههای مسیحی، عدد هشت، مفهوم تولد دوباره و باززایی دارد. معمولاً حوض غسل تعمید هشت ضلعی است، زیرا نماد باززایی است.” “گاهی نیز این حوض به شکل مربع است که در آن صورت مظهر شهر مقدّس خواهد بود و هنگامی که به شکل پنج ضلعی است، اشاره به زخمهای مسیح دارد.” “هشت در مسیحیت، سمبول رستاخیز است، چراکه مسیح در روز هشتم برخاست. به عبارتی روز بعد از هفتم و اینکه نام مسیح در اعداد یونانی (ابجد یونانی) برابر است با (۱۰،۸،۲۰۰،۷۰،۴۰۰،۲۰۰)، که درصورتی که جمع شوند معادل ۸۸۸ است. از اینرو آن را عدد «دومنیکن» مینامند. همانطور که در کشتی نوح نیز هشت نفر نجات یافتند.”
“سنت مسیحی، در کمال شگفتی، در آنچه مربوط به عدد هشت میشود، با سنت «دوگون» مخلوط میشود، یعنی از هشت، یک فرجام و یک مکمل میسازد. به سخن «اوگوستینوس» قدیس، تمامی اعمال در این زندگی، در ارتباط با عدد چهار است و در ارتباط با روح که عدد آن سهگان است. بعد از هفت روز، هشتمین فرامی رسد که نشانهی زندگی صالحان و محکومیت کافران است. و اما روز هشتم، که درپی شش روز خلقت و روز سبت [یا شبت، روز هفتم پس از خلقت و آرامی خداوند (پیدایش، ۲:۱؛ خروج، ۲:۸۹] میآید، نماد قیام و تجلی مسیح است، که دورهی آینده را بشارت میدهد و نه فقط شامل قیام مسیح، بلکه نشانهی رستاخیز انسان است. اگر عدد هفت بهطور خاص عدد عهد عتیق است، عدد هشت در ارتباط با عهد جدید است. هشت آمرزش قرن آینده را نوید میدهد.”
“در میان فیثاغورثیان عدد هشت به عنوان اوّلین مکعب تلقی میشد که به وسیله ضرب مداوم (۲×۲×۲) حادث میشود و دلالت بر دوستی، دوراندیشی، پند و اندرز و عدالت دارد و به عنوان مکعب یا تکرار اولین عدد زوج بر آن بود که به قانون بدوی طبیعت که همانا همه انسانها را برابر فرض میکند، اشاره کند.”
“به لحاظ معنوی، هشت، هدف (غایی) رازآموز است که از هفت مرحله یا آسمان گذر کرده، از اینرو عدد بهشت بازیافته است. عدد باززایی و رستاخیز و سعادت است. (باور بر این است که) در هشتمین روز انسان جدید از رحمت ایزدی آفریده شد. از طرف دیگر، پس از هفتروز روزه و توبه، روز هشتم، روز فراوانی و تجدید حیات است. به صورت (۱+۷) به معنای اوکتاو (هشت=octave) و شروع دوباره است.”
“هشت در سراسر جهان عدد تعادل کیهانی است.” “هشت عدد جهات اصلی است، درصورتیکه به چهار جهت اصلی، اعداد جهات میانی (شمال شرقی، شمال غربی، جنوب شرقی و جنوب غربی ) نیز افزوده شده باشد.” چهار جهت اصلی و چهار جهت فرعی در شکل هشت ضلعی در بسیاری از سنتها “هشت باد” نامیده شدهاند. “شمارهی قطبنما، هشت است.” “هشت، عدد گلبرگهای نیلوفر و راههای باریک منتهی به جادهی اصلی است.”
“هشت بهخاطر تعداد ستونهای «مینگدانگ» (در فرهنگ چین)، تعداد فرشتگان عرش (در فرهنگ اسلامی) و هشت وجه «لینگا» (در فرهنگ هندی) ، مفهوم واسط میان مربع و دایره یا میان آسمان و زمین را نیز یافت و در نتیجه مرتبط با عالم واسط شد.”
“شمایلنگاری و معماری هندو جای رفیعی به نمادگرایی هشتگان میدهد: بازوان «ویشنو» هشت تا هستند و در ارتباطاند با هشت نگهبان فضا.”
“بهعنوان نمونهای از عصر حاضر، میتوان به یک مرکز آموزش معنوی که در «یوکوهاما»، در ۱۹۳۲ ساخته شد، اشاره کرد. نقشهی کف این بنا هشتضلعی است و در داخل آن مجسمههای هشت حکیم جهان نگاهداری میشوند: شاکیه مونی [بودا]، کنفسیوس، سقراط، عیسی مسیح، شاهزاده شوتوکو [لقب مومایودو، فرمانروای بودایی ژاپن، ۶۲۱-۵۹۳ م. که لقب دایشی یا قدیس به او داده شد] (قرن هفتم)، کوبو دایشی [کاهن بودایی ژاپنی، ۱۲۶۳-۱۱۷۳ م.] (ژاپنی، قرن سیزدهم). اما شکل هشتضلعی برای این بنا بهخاطر وجود هشت حکیم اختیار نشده، و تعداد هشت حکیم منظور حکمت بیپایان در شکلی بینهایت است، یعنی این مکان مرکز تمامی فعالیتهای معنوی و تمامی تعالیم و تحقیقات معنوی بود.”
“علامت ریاضی بینهایت [∞]، همان عدد هشت لاتینی [۸] بهصورت خوابیده است و همچنین برگ هشتم «ثورای» مارسی نشانهی عدالت، نماد تکامل تام و تعادل است، آنچه به هشت=چهار+چهار دوگونها میپیوندد.”
نتیجه:
از خواندن مطالب بالا متوجه میشویم که هشت عددی است که به عرش و آسمان و فضا و جهات، به تمامیت و کمال، باززایی و تولد دوباره و رستاخیز، نظم آسمانی، خلقت و آفرینش، باروری، انسان (انسان کامل به عنوان تصویری از عالم اکبر)، آمرزش، بهشت، تعادل کیهانی، واسط میان زمین و آسمان، و نگهبانان فضا (عرش) مرتبط میشود.
و در نهایت، همهی این مفاهیم را که با هم مورد توجه قرار دهیم متوجه میشویم که «هشت» عددی مربوط به عالم بالاست و در ناخودآگاه این عدد، تلاش، به منظور گذر از مراحل زمینی دیده میشود.
نه:
نُه عدد محیط است. از این رو برای محیط درونی به 90 و 360 درجه تقسیم می شود. در نخستین دوره ای که بشر شروع به شمارش کرد، عدد نه مرحله تازه ای پس از هشت محسوب می شد. 9، رقم نزول قدرت آسمانی به جهان است در فرهنگ چینی (3×3) خوش یمن ترین اعدادند.